سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادر دوستت دارم... آری یا نه؟

عزیزی که در اندیشیدن... آری یا نه؟ کامنت گذاشته بودی:

«گاهی به نعل میزنی و گاهی به میخ. ندانستم که با سید هستی یا با دکتر. ولی این را بدان که مردم در بد توهمی فرورفته‌اند. متأسفانه این دوره با وجود تعداد بالای رأی‌دهندگان که موجب جشن است شاهد عزای کشته‌شدن مردم و آشوب هستیم.
نکته فقط اینجاست که چرا فکر می‌کنیم تقلب شده و اگر این طور فکر می‌کنیم چرا در خیابان ریخته‌ایم. مگر ادعای دموکراسی ما گوش فلک را کر نکرده‌است. کمی فکر. کمی دقت. مشخص است هدف رأی مردم نیست. بهانه جویی ........»

ای‌کاش ایمیلی می‏گذاشتی یا در وبتان امکان درج کامنت بود تا می‌گفتم و می‌شنیدی که درد من، میخ و نعل نیست. درد من حکایت دیدن آن نعل‏زنی است که چشمانش را بسته‌است یا برایش بسته‏اند و نمی‌داند در هیاهوی بازار نعل زنان به میخ می‏زند یا نعل... درد من درد گم‏شدن منطق در سرزمینی است که روزگاری مردم آن را با همان منطقش می‏شناختند...
کاش دوباره به اینجا سر بزنی که بدانی دلم با ایران است... همان مادری که در آغوشش بزرگ شدیم و مادر همه برادری‏ها و خواهری‏هایمان است و امروز در این هفته‌ای که همه به مادرها هدیه دادند می‌خواهیم به او هدیه دهیم تا نشان دهیم که چقدر دوستش داریم، اما نمی‌دانیم چگونه...

منتظر پست‌های بعدی باشید...