سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشیدن... آری یا نه؟

هفت روز گذشت...
روی سخنم ابتدا با خودم و سپس با آنانی است که این مطلب را خواهند خواند... از هر گرایشی... با هر سلیقه‌ای... و با جانبداری از هر کسی که آن‌قدر برایش ارزشمند بوده تا رأی خود را که تا 4 سال دیگر نمی‌تواند به دیگری ببخشد به او بخشیده است...
بیایید لحظه‌ای بیاندیشیم که شنبه گذشته به چه می‌اندیشیدیم و این شنبه به چه می‌اندیشیم. در طول یک هفته‌ای که گذشت آیا بدنبال راهی بهتر، لحظه‌ای درنگ کردیم یا دنباله‌رو اندیشه دیگران بودیم؟ به آنچه گفتیم اعتقاد داشتیم و عمل کردیم؟ اندیشههای خاموش بلای جان یک ملتند و زمانی این موضوع دردناک‌‌تر می‌شود که فکر کنیم اندیشه‌ای که داریم از آن ماست و حال آن‌که نباشد که در خاموشی مرکب خواهیم بود... بیاندیشیم چند نفر را متقاعد کردیم که حقیقت همانی است که ما می‌گوییم و شما باطلید و آیا خودمان نیز در میان این افراد متقاعد شده جایی داشتیم؟
راستی شنبه پیش فکر می‌کردید این شنبه چه‌طور شنبه‌ای است؟ آیا برای این شنبه فکری کرده بودیم یا هنوز منتظریم برای شنبه و شنبه های ما فکر کنند...
ذهن را باید شست... جور دیگر اندیشید...
منتظر پست‌های بعدی باشید.