سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعتماد مُرد.... آری یا نه؟

دیگه فکرم به‌جایی قد نمی‌ده... یعنی دیگه نمی‌خوام فکر کنم... هر چی فکر می‌کنم بیش‌تر نمی‌فهمم... نمی‌فهمم چرا اینقدر به هم بی‌اعتماد شدیم... حکومت رو نمی‌گم‌ها... خودمون با هم رو می‌گم... هیشکی حرف اون یکی رو قبول نداره...
یادمه پدربزرگم (خدابیامرز) کوچیک که بودم می‌گفت:
«گرگ‌ها موقع خواب روبه‌روی هم می‌خوابند» امروز بعداز ظهر داشتم به‌این مسأله فکر
می‌کردم... کامنت نذارید که من مردم رو گرگ خطاب کردم و اینجور چیزا... نه... داشتم
فکر می‌کردم چی میشه اگه اعتماد رو از یه ملت بگیرن... حکومت رو نمی‌گم‌ها...
خودمون با هم رو می‌گم...
داشتم فکر می‌کردم چی شده همه حرف از منطق می‌زنن؛ اما
هیشکی دنبالش نمی‌ره... دیدم قضیه داره به‌جایی می‌رسه که حتی مردم هم به هم
اعتماد ندارن... انقدر این به اون گفت تو آمار دروغین به مردم دادی و اون گفت تو
مادر معتاد دروغین نشون مردم دادی که ا
عتماد مُرد.... وقتی اعتمادی نباشه، هر کی از
منطق حرف بزنه یعنی خودشو خسته کرده؛ چون پایه مشترکی که بشه منطق رو روش سوار کرد از بین رفته... خودمم وقتی اخبار رو می‌شنوم اگه خبر کشته‌شدن یکی رو بشنوم می‌گم
نکنه کار خودشون باشه... حکومت رو نمی‌گم‌ها... خودمون با هم رو میگم...

انقدر تو وب چرخ زدم که هر کی چشامو ببینه میگه 2ساله که نخوابیدم... نتیجه‌ای که به‌دست آوردم اینه که همه خودشون رو سفید سفید می‌بینن و اون طرفی رو کاملاً سیاه... به چه درد می‌خوره
که همه حرف بزنیم واسه شنیدن فقط یه عده‌ای که قبولمون دارن... و همه گوش بدیم به
اون چیزی که قبولش داریم... جالب اینه که وارد موضوعاتی می‌شیم که هیچ اطلاعاتی به‌جز
حرف همونایی که قبولشون داریم و قبولمون دارن نداریم...

اینجوری به جایی نمی‌رسیم... حالا ببینید کی گفتم...

مادر دوستت دارم... آری یا نه؟

عزیزی که در اندیشیدن... آری یا نه؟ کامنت گذاشته بودی:

«گاهی به نعل میزنی و گاهی به میخ. ندانستم که با سید هستی یا با دکتر. ولی این را بدان که مردم در بد توهمی فرورفته‌اند. متأسفانه این دوره با وجود تعداد بالای رأی‌دهندگان که موجب جشن است شاهد عزای کشته‌شدن مردم و آشوب هستیم.
نکته فقط اینجاست که چرا فکر می‌کنیم تقلب شده و اگر این طور فکر می‌کنیم چرا در خیابان ریخته‌ایم. مگر ادعای دموکراسی ما گوش فلک را کر نکرده‌است. کمی فکر. کمی دقت. مشخص است هدف رأی مردم نیست. بهانه جویی ........»

ای‌کاش ایمیلی می‏گذاشتی یا در وبتان امکان درج کامنت بود تا می‌گفتم و می‌شنیدی که درد من، میخ و نعل نیست. درد من حکایت دیدن آن نعل‏زنی است که چشمانش را بسته‌است یا برایش بسته‏اند و نمی‌داند در هیاهوی بازار نعل زنان به میخ می‏زند یا نعل... درد من درد گم‏شدن منطق در سرزمینی است که روزگاری مردم آن را با همان منطقش می‏شناختند...
کاش دوباره به اینجا سر بزنی که بدانی دلم با ایران است... همان مادری که در آغوشش بزرگ شدیم و مادر همه برادری‏ها و خواهری‏هایمان است و امروز در این هفته‌ای که همه به مادرها هدیه دادند می‌خواهیم به او هدیه دهیم تا نشان دهیم که چقدر دوستش داریم، اما نمی‌دانیم چگونه...

منتظر پست‌های بعدی باشید...


اندیشیدن... آری یا نه؟

هفت روز گذشت...
روی سخنم ابتدا با خودم و سپس با آنانی است که این مطلب را خواهند خواند... از هر گرایشی... با هر سلیقه‌ای... و با جانبداری از هر کسی که آن‌قدر برایش ارزشمند بوده تا رأی خود را که تا 4 سال دیگر نمی‌تواند به دیگری ببخشد به او بخشیده است...
بیایید لحظه‌ای بیاندیشیم که شنبه گذشته به چه می‌اندیشیدیم و این شنبه به چه می‌اندیشیم. در طول یک هفته‌ای که گذشت آیا بدنبال راهی بهتر، لحظه‌ای درنگ کردیم یا دنباله‌رو اندیشه دیگران بودیم؟ به آنچه گفتیم اعتقاد داشتیم و عمل کردیم؟ اندیشههای خاموش بلای جان یک ملتند و زمانی این موضوع دردناک‌‌تر می‌شود که فکر کنیم اندیشه‌ای که داریم از آن ماست و حال آن‌که نباشد که در خاموشی مرکب خواهیم بود... بیاندیشیم چند نفر را متقاعد کردیم که حقیقت همانی است که ما می‌گوییم و شما باطلید و آیا خودمان نیز در میان این افراد متقاعد شده جایی داشتیم؟
راستی شنبه پیش فکر می‌کردید این شنبه چه‌طور شنبه‌ای است؟ آیا برای این شنبه فکری کرده بودیم یا هنوز منتظریم برای شنبه و شنبه های ما فکر کنند...
ذهن را باید شست... جور دیگر اندیشید...
منتظر پست‌های بعدی باشید.

قانونگرایی... آری یا نه؟

قانون‌گرایی لازمه تحقق عدالت در جامعه است؛ به عبارت دیگر مجرای تحقق عدالت در جامعه، پایبندی به قانون است. آن‌چه که این روزها در تهران و سایر شهرهای ایران شاهد آن بودیم نمونه‌ای کامل از بی‌توجهی به قانون بود که هم مردم و هم قوای حاکمه قوانینی که حقوق طرف مقابل را تأمین می‌کند زیر پا می‌گذارند.

مردم قوانین برگزاری تجمع اعتراض‌آمیز را (که صیانت از جان و مال سایر افراد جامعه و اموال عمومی را تضمین می‌کند) رعایت نمی‌کردند و وزارت کشور نیز حق مردم را در خصوص پاسخگویی نسبت به صحت انتخابات باز نمی‌شناخت. اینگونه رفتارهای ناهنجار نه تنها گرهی را باز نمی‌کند، بلکه زمینه را برای سوء استفاده فرصت‌طلبان داخلی و خارجی فراهم می‌کند.

به نظر من اگر وزارت کشور مجوز برگزاری تجمعات مسالمت‌آمیز را صادر می‌کرد، قضایا به این‌جا ختم نمی‌شد. از طرفی از آقای موسوی که در مناظرات انتخاباتی یکی از مشکلات دولت پیشین را عدم قانونمندی عنوان نمود؛ شاید در این روزها رفتار دیگری انتظار می‌رفت. اگر قانونمندی یک اصل است، تخطی از آن به هیچ‌وجه و تحت هیچ شرایطی جایز نیست.

انتخابات دارای فرایندی است و باید مشخص گردد اعتراض به کدام قسمت از این فرایند است:

اگر نسبت به صحت برگزاری یا شمارش آرا اعتراضی وجود داشته باشد، مکانیسم قانونی آن اعتراض و پیگیری آن از سوی شورای نگهبان است که روالی مشخص دارد. در این مورد ارائه نمونه‌های عینی و نه تحلیلی در راستای تخلف از قوانین برگزاری انتخابات ملاک بررسی و تصمیم‌گیری است.

اگر نسبت به این‌که آرای یک طرف انتخابات از طریق فریب و تطمیع مردم جمع‌آوری گردیده است اعتراض وجود داشته باشد، بدلیل اختلاف سلیقه در تعیین ملاک‌های فریب و تطمیع مردم، رسیدن به اجماع در تصمیم‌گیری به‌وجود نخواهد آمد. از نگاه یک اقتصاددان، یک سیاستمدار و یک روحانی، فریب مردم معانی کاملاً متفاوتی خواهد داشت.

اگر نسبت به تعیین‌کنندگان صحت انتخابات اعتراض وجود داشته باشد، در حقیقت اعتراض به قانون انتخاباتی است. این مساله نیازمند این است که قانون انتخاباتی مورد بازنگری قرار گیرد. بازنگری در خصوص قانون نیز روال مشخص دارد. از طرف دیگر فردی که از طریق یک قانون پا به عرصه‌ای می‌گذارد و سپس پا بر قانون می‌گذارد، شایسته توجه نیست.

موضوع دیگر تحلیل نتایج این انتخابات از طریق قوانینی نظیر قانون بنفورد و همبستگی (برازش) خطی است. در خصوص قانون بنفورد، به نظر می‌رسد نیاز به بررسی بیشتر است. قانون بنفورد می‌گوید در داده‌ها و ارقامی که در مسائل اجتماعی جمع‌آوری می‌شود، به‌دلیل پیروی این داده‌ها از توزیع لگاریتمی، ارقام این اعداد از سمت چپ دارای احتمالات غیر یکنواخت هستند. مثلاً احتمال وجود رقم یک به‌عنوان رقم اول حدود 3/0، رقم دو حدود 18/0 و ... رقم 9 حدود 05/0 ( یعنی یک در بیست) است. این مسأله البته دارای محدودیت‌هایی است و بهتر است روی آرای تفکیکی صندوق‌ها که امکان تطابق مصنوعی آن‌ها با این قانون کمتر است. برای توضیحات بیشتر (البته در سطح مقدماتی) به ویکی‌پدیا مراجعه کنید. درخصوص خطی بودن نمودار آرای نامزدها نسبت به یکدیگر نیز نیاز به تحلیل‌های بیشتری است. اما آن‌چه که پیداست این است که این مسأله نیز به خودی خود بیانگر اثبات تقلب نیست. برای بهره‌برداری از نظرات دیگران به خاکریز اقتصاد و برای مقایسه خطی بودن نتایج با نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا به این سایت لاتین مراجعه کنید.

امیدواریم امروز همان فردایی باشد که منتظر اعمال قانون بودیم، وگرنه باید منتظر سایر فرداها باشیم.

منتظر پست‌های بعدی باشید...


اعلام آرای تفکیکی صندوقهای اخذ رأی

سایت وزارت کشور از ساعاتی قبل آرای برخی استان‌ها را به تفکیک صندوق‌های اخذ رأی اعلام کرده است. برای مشاهده به اینجا مراجعه کنید.

منبع: پورتال وزارت کشور